دکتر جواد غلامرضا کاشی -------- این روزها باید یاد مبارزان مشروطه‌خواه را گرامی بداریم. مبارزان پس از مشروطه را نیز. باید یاد مبارزانی را که در دهه‌های چهل و پنجاه مبارزه کردند و به عمر رژیم پهلوی پایان دادند گرامی بداریم. پس از انقلاب نیز مبارزان فراوانی به صحنه آمدند باید یاد همه آنها را گرامی بداریم. هنوز هم مبارزانی در میدانند، باید همه‌شان را بزرگ بشماریم. بیش از یک قرن است که در میدان سیاست مبارزان فراوانی به صحنه آمده‌اند آنها از جان و مال گذشته‌ بودند. یاد همه را باید گرامی داشت. چه چیزی خیل این همه مبارزان را شبیه هم می‌کند؟ آنها همه در تحقق آنچه برایش مبارزه کردند ناکام بودند. در نظامی که پس از پیروزی انقلاب مشروطه شکل گرفت، مبارزان نقش داشتند. جمهوری اسلامی در اصل و اساس توسط مبارزان علیه نظام پهلوی تاسیس شد. در این دوره‌ها آزمون تاریخی سختی در میان بود. مبارزان همیشه از سر صدق و مردم‌خواهی و از جان گذشتگی مبارزه کرده‌اند. دستشان را باید بوسید. اما معلوم نیست چرا در آنچه می‌خواهند ویران ‌کنند موفق‌اند اما در ساختن آنچه می‌خواهند بسازند اینهمه ناکامند. مبارزان امروز کم و بیش همان حرف‌های مبارزان دوران مشروطه را می‌زنند، آیا از خود می‌پرسند چرا آنها درآنچه گفتند توفیقی نداشتند؟ چرا مبارزانی که پس از آنها به صحنه آمدند، ناکام ماندند؟ چرا خود ما اینهمه ناتوانیم؟ آنقدر مبارزه کردن مقدس است که هیچ‌کس در باره اصل و بنیاد آن تردید نمی‌کند. هیچ‌کس نمی‌پرسد اصلاً این مبارزه که می‌گویند چیست؟ من به باغبانی می‌اندیشم که برای حراست از باغ و بستانی که ساخته و در کار بهبود آن است، با آتش و آفت و حشرات مهاجم و سیل مبارزه می‌کند. در همان حال به کسی می‌اندیشم که وعده باغبانی کردن می‌دهد اما در حال حاضر دست به مبارزه بی امان با باد و آتش و آفات و سیل زده است. بی‌امان مبارزه می‌کند تا همه چیز مهیای ساختن یک باغ مصفا شود. باغبان آول باغبانی کردن را آموخته و به حد مقتضی با خطرات آن مواجه می‌شود. اما آن دومی، فقط مبارزه کردن می‌آموزد. اگر روزی هم طوفان و سیل و آفتی به کار نباشد، سراغ باغبانی کردن نمی‌رود چون اساساً هیچ‌وقت باغبانی کردن نیاموخته است. مگس‌ها را آفت می‌بیند، باد را طوفان، به خاک و نسیم صبح‌گاهی مشکوک است و بی‌امان فریاد مبارزه سر می‌دهد تا کسی نپرسد کی نوبت به باغبانی کردنت می‌رسد. یاد همه مبارزان را باید گرامی داشت. به خاطر صداقت‌شان قابل ستایش‌اند. اما دیگر وقت آن است که به اصل مبارزه کردن بیاندیشیم. آنکه تنها وعده باغبانی کردن در یک آینده دور می‌دهد، تنها با قهر آشناست، با طرد و دوگانه‌سازی‌های ویرانگر سر آشتی دارد. کار را هم که به دست بگیرد، همان می‌کند که یاد گرفته است. آیا آن روز فرانرسیده که به باغبانی کردن بیاندیشیم؟ در این باد و طوفان و آفات فراوانی که از زمین و آسمان می‌بارد، هر کس به سمت ساختنی حرکت کند و به اقتضاء آنچه مشغول ساختن آن است، با باد و آفات و طوفان و سیل مبارزه کند. به همان اندازه مبارزه کند که دفع بلا کند از باغ و باغبانی خویش.